کبوتر شد و رفت! - زندگی سبز

روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت

او کسی بود که از غرق شدن می ترسید

دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کردعاقبت روی تن ابر شناور شد و رفتمرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بودآنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفتزیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است؟ غم دل یا سم

زندگی سبز صفحه اول آرشیو مطالب تماس با ما قالب وبلاگ موسیقی ایران RSS 2.0
پیوند ها ● بندیر ● آخرین روز دنیا عکس های عاشقانه امیدزهرا omidezahra esperance نور اسمان ESPERANCE55 MANIFESTER ::::: نـو ر و ز ::::: diplomacy محسن جعفری قالب وبلاگ بازدید امروز: 64 بازدید دیروز: 0 کل بازدیدها: 96727	کبوتر شد و رفت! روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کردعاقبت روی تن ابر شناور شد و رفتمرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بودآنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفتزیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است؟ غم دل یا سم نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/8/17 توسط محسن نظرات ()	درباره وبلاگ محسن آرشیو مطالب نامه ای به قاصدکم آبان 1388 اسفند 1387 عاشقانه ها آبان 88 آخرین مطالب کتابهای الکترونیکی زیبا vpn جملات زیبای عاشقانه جملات عاشقانه [عناوین آرشیوشده] موضوعات
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است \| طراحی : پیچک